شراب خواری عمربن خطاب لحظه مرگ

ما در پستهای قبل کاملا برسی کردم درباره شرابخواری عمر و ابابکر چه در قبل اسلام چه در بعد اسلام اما از آنجا که در ایام ربیع الاول قرار داریم دیدم بد نیست این مطلب قرار دهم تا دوستان خود قضاوت کنند این موجود تا لحظه آخر چکاره بوده و ... در کتاب معتبر الطبقات الکبری آمده: عن عبد الله بن عبید بن عمیر أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس یا أمیر المؤمنین لو شربت شربة فقال أسقونی نبیذا وکان من أحب الشراب إلیه قال فخرج النبیذ من جرحه مع صدید الدم . ترجمه: از عبد الله بن عبید بن عمیر (نقل شده است) که هنگامی که عمر بن خطاب ، چاقو خورد ، مردم به او گفتند : ای امیر مومنان ، اگر نوشیدنی بنوشی (خوب است ) ؛ پس گفت : به من نبیذ دهید !!! و نبیذ از دوستداشتنی ترین نوشیدنی ها در نزد وی بود . عبد الله گفت : نبیذ از زخم وی همراه با لخته های خون خارج شد . اسناد: الطبقات الکبرى ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 354 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 44 ، ص 430 و با کمی تفاوت در : السنن الکبرى ، البیهقی ، ج 3 ، ص 113 و فتح الباری ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 52 و المصنف ، ابن أبی شیبة الکوفی ، ج 5 ، ص 488 و الاستیعاب ، ابن عبد البر ، ج 3 ، ص 1154 و...دسته بندی شرابخواریهای عمر بن خطاب اعتراف نویسندگان و مدافعان سر سخت خلافت سقیفه ای را که در باره خلیفه دیندار و متعصب مسلمان عمر بن خطاب است ببینید وبخوانید که چه می گویند. 1- در یکی از سفرها نبیذ (عصاره انگور و خرما که مسکر است) برایش آوردند آنرا نوشید وگفت: از نبیذ طایف نمی توان گذشت. 2 - پس از مجروح شدن عمر بوسیله قاتلش پزشک از وی سؤال کرد: کدام نوشیدنی را دوست داری؟ گفت: نبیذ، برایش آوردند و نوشید. 3 - مردی مست را برای اجرای حد آوردند فریاد زد ای عمر من همان چیزی را خوردم که تو نوشیدی. عمر جلد صحابة شربوا الخمر ! رغم أنهم شربوا مما کان یشرب صحابة و خمر = خوش صحابة = عدالة صحابة شئت أم أبیت.دسته بندی شرابخواریهای عمر بن خطاب اعتراف نویسندگان و مدافعان سر سخت خلافت سقیفه ای را که در باره خلیفه دیندار و متعصب مسلمان عمر بن خطاب است ببینید وبخوانید که چه می گویند. 1- در یکی از سفرها نبیذ (عصاره انگور و خرما که مسکر است) برایش آوردند آنرا نوشید وگفت: از نبیذ طایف نمی توان گذشت. 2 - پس از مجروح شدن عمر بوسیله قاتلش پزشک از وی سؤال کرد: کدام نوشیدنی را دوست داری؟ گفت: نبیذ، برایش آوردند و نوشید. 3 - مردی مست را برای اجرای حد آوردند فریاد زد ای عمر من همان چیزی را خوردم که تو نوشیدی. عمر جلد صحابة شربوا الخمر ! رغم أنهم شربوا مما کان یشرب صحابة و خمر = خوش صحابة = عدالة صحابة شئت أم أبیت.




نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی