عمر بن خطاب بدعت در زدن حد

از ابی رافع نقل شده: که شرابخواریرا آوردند نزد عمر بن خطاب پس باو گفت: هر آینه تو را میفرستم پیش مردیکه او راملایمت و ترحمی درباره تو نمیگیرد، پس او را پیش مطیع بن اسود عدوی فرستاد پس گفت: وقتیکه فردا را صبح کردم پس او را حد میزنم پس عمر آمد واو میزد او را زدن سختی. پس عمر گفت: این مرد را کشتی چند ضربه او را زدی گفت: شصت ضربه، گفت من قصاص میکنم از او به بیست ضربه. ابو عبیده در معنای آن گوید: عمر میگفت من قرار میدهم سختی این زدن را قصاص به بیست شلاقیکه باقیمانده است از حدپس آنرا نزن باو. سنن کبری ج 8 ص 317، شرح ابن ابی الحدید: ج 3 ص 133 علامه بزرگوار امینی گوید: نگاهی باین مرد بکن چگونه در حکم خدا رنگ برنگ میشود پس یکروز دو برابر میکند حد شرابخوار راو آن چهل شلاق است پیش اهل سنت پیش هشتاد شلاق میزند پس از آن در روز دیگر دلش بحال متهم میسوزد و بیست ضربه شلاق کم میکند و تلافی میکند شده زدن‏را بکم کردن مقداری بعد از سپردن شرابخوار بمردیکه او را به خشونت و شده میشناخت و تمام آن زاید است بر قانون خدائیکه پیامبر منزه آنرا آورده است. و در حدیث است که فردای قیامت مردی را میاورند که بیش از مقدار حد زده است پس خداوند میفرماید: برای چه زیادتر از آنچه که دستور دادم زدی، پس میگوید: ای پروردگار برای تو غضب کردم و بیشتر زدم پس میفرماید: آیا هر آینه غضب تو شدیدتر از غضب من بود. و کسی را میاورند که تقصیر کرده در حد پس باو میفرماید: بنده من چرا تقصیر کردی میگوید: من بر او ترحم کردم، پس میفرماید، آیا رحم تو بیشتر از رحمت من بود. و چه بسیار برای این حدیث نظائریستکه حافظین آنرا نقل کرده اند رجوع به کتاب کنز العمال ج 3 ص 196 کن.




دسته بندی شرابخواریهای عمر بن خطاب

دسته بندی شرابخواریهای عمر بن خطاب اعتراف نویسندگان و مدافعان سر سخت خلافت سقیفه ای را که در باره خلیفه دیندار و متعصب مسلمان عمر بن خطاب است ببینید وبخوانید که چه می گویند. 1- در یکی از سفرها نبیذ (عصاره انگور و خرما که مسکر است) برایش آوردند آنرا نوشید وگفت: از نبیذ طایف نمی توان گذشت. 2 - پس از مجروح شدن عمر بوسیله قاتلش پزشک از وی سؤال کرد: کدام نوشیدنی را دوست داری؟ گفت: نبیذ، برایش آوردند و نوشید. 3 - مردی مست را برای اجرای حد آوردند فریاد زد ای عمر من همان چیزی را خوردم که تو نوشیدی. عمر جلد صحابة شربوا الخمر ! رغم أنهم شربوا مما کان یشرب صحابة و خمر = خوش صحابة = عدالة صحابة شئت أم أبیت.




شراب خواری عمربن خطاب لحظه مرگ

ما در پستهای قبل کاملا برسی کردم درباره شرابخواری عمر و ابابکر چه در قبل اسلام چه در بعد اسلام اما از آنجا که در ایام ربیع الاول قرار داریم دیدم بد نیست این مطلب قرار دهم تا دوستان خود قضاوت کنند این موجود تا لحظه آخر چکاره بوده و ... در کتاب معتبر الطبقات الکبری آمده: عن عبد الله بن عبید بن عمیر أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس یا أمیر المؤمنین لو شربت شربة فقال أسقونی نبیذا وکان من أحب الشراب إلیه قال فخرج النبیذ من جرحه مع صدید الدم . ترجمه: از عبد الله بن عبید بن عمیر (نقل شده است) که هنگامی که عمر بن خطاب ، چاقو خورد ، مردم به او گفتند : ای امیر مومنان ، اگر نوشیدنی بنوشی (خوب است ) ؛ پس گفت : به من نبیذ دهید !!! و نبیذ از دوستداشتنی ترین نوشیدنی ها در نزد وی بود . عبد الله گفت : نبیذ از زخم وی همراه با لخته های خون خارج شد . اسناد: الطبقات الکبرى ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 354 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 44 ، ص 430 و با کمی تفاوت در : السنن الکبرى ، البیهقی ، ج 3 ، ص 113 و فتح الباری ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 52 و المصنف ، ابن أبی شیبة الکوفی ، ج 5 ، ص 488 و الاستیعاب ، ابن عبد البر ، ج 3 ، ص 1154 و...دسته بندی شرابخواریهای عمر بن خطاب اعتراف نویسندگان و مدافعان سر سخت خلافت سقیفه ای را که در باره خلیفه دیندار و متعصب مسلمان عمر بن خطاب است ببینید وبخوانید که چه می گویند. 1- در یکی از سفرها نبیذ (عصاره انگور و خرما که مسکر است) برایش آوردند آنرا نوشید وگفت: از نبیذ طایف نمی توان گذشت. 2 - پس از مجروح شدن عمر بوسیله قاتلش پزشک از وی سؤال کرد: کدام نوشیدنی را دوست داری؟ گفت: نبیذ، برایش آوردند و نوشید. 3 - مردی مست را برای اجرای حد آوردند فریاد زد ای عمر من همان چیزی را خوردم که تو نوشیدی. عمر جلد صحابة شربوا الخمر ! رغم أنهم شربوا مما کان یشرب صحابة و خمر = خوش صحابة = عدالة صحابة شئت أم أبیت.دسته بندی شرابخواریهای عمر بن خطاب اعتراف نویسندگان و مدافعان سر سخت خلافت سقیفه ای را که در باره خلیفه دیندار و متعصب مسلمان عمر بن خطاب است ببینید وبخوانید که چه می گویند. 1- در یکی از سفرها نبیذ (عصاره انگور و خرما که مسکر است) برایش آوردند آنرا نوشید وگفت: از نبیذ طایف نمی توان گذشت. 2 - پس از مجروح شدن عمر بوسیله قاتلش پزشک از وی سؤال کرد: کدام نوشیدنی را دوست داری؟ گفت: نبیذ، برایش آوردند و نوشید. 3 - مردی مست را برای اجرای حد آوردند فریاد زد ای عمر من همان چیزی را خوردم که تو نوشیدی. عمر جلد صحابة شربوا الخمر ! رغم أنهم شربوا مما کان یشرب صحابة و خمر = خوش صحابة = عدالة صحابة شئت أم أبیت.




ادعاهای خنده دار و عجیب در صحیح بخاری

کتب اهل سنت شمرده می شود ،به همین جهت آن را صحاح سته نامیده اند . از میان این صحاح شش گانه ،صحیحین (صحیح بخاری و مسلم )نزد علمای اهل سنت از اهمیت مضاعفی بر خوردار است .به طوری که در مقام استدلال با خصم اگر روایتی در این دو کتاب یافت نشود ،آن را قابل طرد می دانند و در مقابل هم اگر روایتی در این دو کتاب یافت شود ،معامله روایت صحیح با او می شود. آنان ،صحیحین را به عنوان اصح صحاح می دانند .با این وجود در این کتاب احادیث بسیاری نقل شده که مخالف اجماع اهل سنت است نظری اجمالی به صحیح بخاری ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن المغیره بن بردزبه در سال 194 هجری متولد شد ....و در سال 256 هجری وفات کرد .(2) در مقدمه این کتاب علت تصنیف این اثر چنین آمده است :در زمان صحابه و تابعین پیامبر اکرم ،آثار آن حضرت جمع آوری نشد .به این دلیل که : 1-چون اوایل امر بود ،خوف این بود که روایات با آیات قرآن مخلوط شود . 2-کسانی که روایات رسولخدا را حفظ کرده بودند قدرت حافظه بسیار قوی داشتند ؛.....لذا تا عصر تابعین روایات پیامبر(ص)نوشته نشد (3)اما پس آن که افرادی چون خوارج و اهل قدر و ...در شهرهای پراکنده شدند ،نوشتن روایات امری ضروری به نظر می رسید اکنون فهرست وار به بیان برخی نکات پیرامون صحیح بخاری می پردازیم : 1-به ادعای خود بخاری تمام تلاش وی این بوده که سند روایات او به یکی از صحابه معروف و مشهور برسد(4) اما این که آن صحابی کیست و این روایت که منسوب به می شود-به فرض صحت این نسبت -آیا واقعا این روایت را از پیامبر اکرم (ص)شنیده ؟بخاری به دنبال آن نبوده است . 2-بخاری از یک طرف مدعی است که روایاتی را پذیرفته است که از طریق ابن راهویه (اسحاق بن ابراهیم الحنظلی ،استاد بخاری ) شنیده باشد(5). اما از طرف دیگر می گوید روایاتش را از میان ششصد هزار روایت انتخاب کرده است (6) 3- بخاری در سلسله اسناد خود گرچه عمدتا به دنبال این بوده که در هر طبقه چند راوی باشد ،اما در برخی موارد به یک راوی اعتماد کرده و روایت او را پذیرفته است .چرا که ابوالفضل بن طاهر از این جهت بر بخاری خرده گرفته و ادعای حاکم را مبنی بر تعدد روات در تمام طبقات روایات نقض می کند .وی معتقد است اگر در صحیح بخاری جستجوی تام شود بطلان ادعای حاکم ابو عبد الله روشن می شود .(7) 4-بخاری یک بار مدعی شده که در طول شانزده سال صحیح خود را نوشته و روایاتش را از میان ششصد هزار حدیث بر گزیده (صنفت کتابی الصحاح لست عشره سنه ،خرجته من ستمائه الف حدیث .رک هرسانی ،حسین ،الامام البخاری ،ص 90 به نقل از خطیب بغدادی ،احمد بن علی ،تاریخ بغداد ،ج 2 ص 14 ) وبار دیگر تلویحا مدعی شده که دویست میلیون حدیث برای کتابش جمع آوری کرده است (سمعت اسحاق بن راهویه یقول کانی انظر الی سبعین الف حدیث من کتابی فقال محمد بن اسماعیل (البخاری )او تعجب من هذا القول ،لعل فی هذا الزمان من ینظر مائتی الف الف من کتابه و انما عنی نفسه رک عسقلانی ،ابن حجر ،مقدمه فتح الباری ص488و صحیح بخاری ج1 ،مقدمه کتاب ،ص 23 (ده جلد در پنج مجلد ) بی مناسب نیست در مورد این مطلب به نکاتی اشاره کنیم : اولا :در زمانی که نقل احادیث پیامبر ممنوع بوده است و صنعت چاپ هم نبوده است و نوعا احادیث سینه به سینه نقل می شده است چطور بخاری به دویست میلیون حدیث دست پیدا کرده است . ثانیا :اگر فرض کنیم در هر صفحه ده حدیث نوشته شود و هر کتاب بالغ بر هفتصد صفحه باشد ،باید حداقل 28500جلد کتاب فراهم باشد آیا در زمانی که به اندازه بیست جلد کتاب از احادیث رسول خدا جمع آوری نشده بوده است چگونه بخاری این ادعا را می کند. ثالثا :بخاری می گوید روایاتش را در طول 16 سال جمع آوری کرده است .لازمه جمع آوری 200میلیون حدیث این است که در هر روز 34246حدیث جمع آوری کرده باشد یعنی هر ساعت 1426حدیث و این هم امری غیر ممکن است . رابعا :پیامبر اکرم (ص) پس از بعثت 23 سال در قید حیات بودند لازمه ادعای بخاری این است که رسول خدا در کل مدت بعثت به طور متوسط روزی 23823 حدیث ،یعنی هر ساعت 992 حدیث فرموده باشند و همه آنها مکتوب و ضبط شده باشد (چون هیچ حافظه ای توان حفظ این همه حدیث را نداشته )و همه این احادیث تا سال 160 هجرت حفظ شده باشد و بخاری توانسته باشد همه این احادیث را در اقصی نقاط بلاد اسلامی به دست آورده باشند آیا این امر ممکن است ؟؟؟؟ 5-مشایخ بخاری چهار صد و سی نفر واندی بوده اند که (حداقل )یکصد و شصت نفر از آنها متهم به ضعف هستند .(8) 6-در صورتی که دو راوی هم عصر باشند و حداقل یکبار همدیگر را دیده باشند ، نقل یگی از دیگری حجت است ،حتی اگر بین آن دو راوی هیچ سخنی رد و بدل نشده باشد و یا ثابت نشود که روایت مذبور بین این راوی مطرح شده است .(9) 7-بخاری از نواصب و افرادی که به اهل بیت پیامبر(ص) خصوصا حضرت علی (ع) دشنام می داده ند احادیث زیادی در صحیح خود نقل می کند . به عنوان مثال از حریز بن عثمان حمصی ،(10) اسحاق بن سوید بن هبیره (11) حصین بن نمیر کندی (12) و زیاد بن علاقه ثعلبی (13) در صحیح خود حدیث نقل می کند . 8-ابوهریره که بیش از چهارصد حدیث در صحیح بخاری از او نقل شده است مورد قدح و عدم اعتماد علی (ع)و عمر و حتی عایشه بوده است .(ذکر الجاحظ فی کتابه المعروف بکتاب التوحید ان ابا هریره لیس بثقه فی الروایه عن رسول الله (ص)قال و لم یکن علی رضی الله عنه یوثقه فی الروایه بل یتهمه و یقدح فیه و کذلک عمر و عایشه ، ابن ابی الحدید ،شرح نهج البلاغه ،ج 20 ص31 )به عنوان مثال بخاری از ابو هریره در مورد تنقیص حضرت ابراهیم خلیل (ع)چنین آورده است که از پیامبر اکرم (ص)نقل شده که فرمودند :حضرت ابراهیم (ع)دروغ نگفت مگر سه مرتبه (صحیح بخاری ج4 ص 112) باز روایتی دیگردردر مورد لخت مادر زاد شدن حضرت موسی (ع)در مقابل دیده گان قوم خود آورده است (فراه عریانا ...همان ص 129) جالب این است که به گفته نووی شارح صحیح مسلم :مسلم در صحیح خود از افراد مختلف فیه (افرادی که در موثق بودن آنها مورد اختلاف است و برخی آنان را موثق نمی دانند )حدیث آورده است ،اما جرات نکرده احادیث ابوهریره رادر صحیح خود بیاورد با این که ابو هریره نزد مسلم موثق بوده است (مسلم بن حجاج ،صحیح مسلم ص 34 ) 9- برخی بزرگان اهل سنت امام بخاری را از جهت آگاهی به علم رجال تضعیف کرده اند و در این مورد کتاب نوشته اند .به مثال دار قطنی « کتاب الالزامات و التتبع»و رازی «بیان خطا البخاری »و خطیب بغدادی کتاب «مواضع الاوهام » را در مورد ضعف و عدم تخصص بخاری در علم رجال نوشته اند .امام ذهبی در تاریخ خود می گوید :هذا من اوهام البخاری (رک ،عسقلانی ،ابن حجر ،تهذیب التهذیب ج 7 ص 282) خطیب بغدادی می گوید بخاری در مورد اسناد شامیها اشتباه کرده است به این صورت که در یک نقطه نام شخص را آورده و در جایی دیگر کنیه او را ،و فکر کرده دو نفر هستند .(الخطیب البغدادی ،احمد بن علی ،تاریخ بغداد ج3 ص 103 این بود خلاصه ای از ضعف های صحیح بخاری که برادران اهل سنت ارادت عجیبی به این کتاب و نویسنده آن دارند که در نوشتارهای بعدی ان شاء الله مطالب دیگری راجع به این کتاب و نویسنده آن خواهیم آورد آدرس مطالب : 1-صحیح بخاری ،صحیح مسلم ،مسند احمد ،موطا مالک ،صحیح ترمذی و سنن ابن ماجه 2- 3- صحیح بخاری ج 1 مقدمه کتاب ص 6 تا 8 دار القلم ،بیروت ،10 جلد در 5 مجلد با شرح و تحققیق شیخ قاسم شماعی 4-همان ص 9 تا 10 5- همان ص 9 و 10 6-همان ص 7 و9 و 10 7- همان ص 11 8 -ر ک عسقلانی ،مقدمه فتح الباری ،ص16 و صحیح بخاری ج1 مقدمه کتاب ،ص 16(10 جلد در 5 مجلد ) 9- همان ص 17 10- عسقلانی ،ابن حجر ،مقدمه فتح الباری ،ص 393 11-همان ص 387 12 - عسقلانی ابن حجر،تهذیب التهذیب ج 1 ص 615 13- همان ج 2 ص 227 14-منبع : کتاب دفاع از پیامبر مظلوم (ص)،محسن ابراهیم ،ص 19 تا31 با تلخیص




گزارش تخلف
بعدی